top of page

تقلبی آن

نوشته شده توسط: اشلی اس. بروخیم

تولید شده توسط:  آگام تیمور

گیتار: Omri Skop

میکس: ماتان کافمن

مسترینگ: نوح جیمز

در موزیک ویدیو:

ویدیو را می توان هم به معنای واقعی کلمه و هم به صورت مجازی برداشت کرد. طراحی رقص عمداً برای منعکس کردن رابطه و تقلید از درگیری فیزیکی من با مردی که در مورد آن نوشته شده بود طراحی شده بود. در همان زمان، من و رقصنده ام یای آریزا در حال تجسم تروما و شفا در جنگ هستیم. شما می توانید ببینید که من مدام سعی می کنم از ابتدا فرار کنم  اما در غل و زنجیر باقی میمانم و تحت تأثیر تروما قرار میگیرم تا زمانی که آنقدر شجاع باشم که در سکانس مبارزه با آن روبرو شوم. رویارویی با رویدادهای آسیب زا یک فرآیند درمانی بسیار خسته کننده و اغلب وحشتناک است. خشونتی درونی وجود دارد که هم با درد کنار می‌آید و هم از آن خارج می‌شود،  و به همین دلیل است که کرئو بسیار تهاجمی است، زیرا من قرار نبودم دروغ بگویم و این داستان موفقیت آمیز در مورد غلبه بر ناملایمات و بازیابی قدرتم به نظر برسد - اینطور نبود و هرگز به نظر نمی رسید. مانند آن من چهره برهنه ام و از تمام زرق و برق اشلی زارا خلع شده ام - من یک انسان دردمند هستم.

سبک های رقص مورد استفاده رقص ایرانی معاصر و کلاسیک است. شخصی که در موردش نوشتم یک هموطن ایرانی است و مسئول ترمیم رابطه زخمی من با فرهنگم است. او به من کمک کرد تا آن را به عنوان فضایی ببینم  عشق، زیبایی، خرد و آسایش را بیابید. اما سپس مسموم و نابود شد  بلافاصله بعد از آن - بنابراین من می خواستم ظرافت رقص ایرانی را با کار شریک رزمی Yai و من در کنار هم قرار دهم.

چیزهای زیادی برای گفتن در مورد این آهنگ و این ویدیو وجود دارد، اما من سعی می کنم آن را در این مورد رها کنم. :)

اگر کل مفهوم Dark-Pop من باید در یک موضوع ساده خلاصه شود، این خواهد بود:

«انکار و حقیقت».

 

سلامت روان به عوامل بسیاری بستگی دارد، اما یکی از آنها رویارویی با حقیقت و سپس اقدام بر اساس آن است. نگاه کردن به واقعیت های سرد و سخت. اعتراف به کیست  پاسخگوی آنچه روی کاغذ - بدون وابستگی عاطفی -  و در نهایت؟ از خود بپرسیم که آیا واقعاً می خواهیم در جایی که هستیم باشیم؟

این آهنگ در مورد مواجهه با حقیقت دردناک یک موقعیت بسیار ناراحت کننده است که بین آنها رخ داده است  خودم و یکی از دوستان عزیزم  من قبلا بهش میگفتم a  درگیری فیزیکی چون من متقاعد شده بودم که این همان چیزی است -  اما اکنون خود را مجبور می کنم که آن را با نام واقعی اش صدا کنم - این تجاوز جنسی بود.  من برای مدت طولانی از تعبیر استفاده می کردم  زیرا پردازش آن آسان تر بود. من مجبور نبودم آنقدرها حقیقت را احساس کنم. خیانت، شوک و سردرگمی می ترسیدم که اعتراف به اتفاقی که در آن شب واقعاً رخ داده، بسیار ناتوان کننده باشد  که دیگر نتوانم کار کنم بعد از اینکه اعتراف کنم که اینطور مورد تجاوز قرار گرفته ام چه کسی می شوم؟ نقض شده؟  حتی نشد  منطقی است - او بهترین دوست من بود، چگونه می توانم او را با تجاوز جنسی مرتبط کنم؟ آیا در تمام این مدت در مورد رابطه مان اشتباه کرده بودم؟ باید یک تصادف بود -  باید اسم دیگری برای این وجود داشته باشد؟ - اما گاهی اوقات...  تلاش برای فهمیدن عقل از دیوانه، شما را از دیدن حقیقت باز می دارد.

حقیقت در واقع بسیار ساده بود: او من را دوست داشت. او زمانی را صرف شناخت من کرد. او صبر کرد تا من راحت باشم و سعی کردم. همه ما انسان هستیم، این عادلانه است که شلیک کنید - اما او با من مبارزه کرد که من نه گفتم. و دوباره با من دعوا کرد. حقیقت بسیار ساده است. ولی هضمش خیلی سخته

 

بنابراین،  به منظور حفظ حالت عادی و جلوگیری از سقوط خودم  - من همه چیز را جعل کردم. انگار هیچ اتفاقی نیفتاده بود. بهانه ام را آوردم، هنوز به شوخی هایش می خندیدم، با او از کلاسی به کلاس دیگر راه می رفتم، شانه هایم را بالا انداختم و وانمود کردم که حالمان خوب است - البته که اینطور نبودیم.  

من آنقدر دوست داشتم که او را در زندگی ام داشته باشم، حتی نمی توانستم به رها کردنش فکر کنم. مهم نیست آن شب چه اتفاقی افتاده است، سوءتفاهم یا نه. یعنی چیزی در رابطه من با خودم خیلی اشتباه بود.

دروغ و پرهیز هرگز مشکلات ما را حل نکرده است. اگرچه ممکن است برای مدتی آنها را دفن کنند، اما زمین همیشه خاک کهنه را تازه می کند و می کشد  برگشت به سطح چیزی که شما دفن می کنید در یک مقطع زمانی دوباره ظاهر می شود. از آن شب، دیگر ندارم  اطراف هم همینطور بوده  مردان.  این چیزی بود که من نمی توانستم از آن فرار کنم - به معنای واقعی کلمه همه جا مردان وجود دارند.  فقط تا زمانی که آن نفس عمیق شجاعانه را کشیدم و با ریشه محرک جدیدم روبرو شدم، توانستم شروع به درمان کنم. من نمی خواستم بقیه عمرم را با آسیب و ترس سپری کنم.  بنابراین از جعل کردن آن دست کشیدم.

 

من از قربانی کردن خود و ایراد کامل سخنرانی در مورد اینکه چه چیزی باعث "سوء تفاهم تاسف بار" شد که در آن شب رخ داد، دست برداشتم. من از تلاش برای چسبیدن به عقیده این مرد در مورد من به عنوان منبع ارزشم دست برداشتم. وقتی مردان در زندگی من رفتار خاصی در اطراف من یا زنان دیگر داشتند وانمود نکردم که همه چیز درست است. وقتی از تظاهر کردن دست کشیدم، زخم شروع به بسته شدن کرد، دیدم روشن شد و احساس قدرت کردم.

 

این تقصیر ما نیست که ما برای برخی افراد ساخته نشده ایم یا ساخته نشده ایم. اگر چه  گاهی اوقات آرزو می کنیم کاش غیر از این بود.  ما ممکن است سعی کنیم آن را به آنچه می خواستیم مجبور کنیم، اما چیزی اجباری چیزی است که واقعی نیست. این ما هستیم که با طبیعت می جنگیم. «تقلید کردن» به معنای مخالفت با آنچه ذهن و بدن شما واقعاً می‌خواهد است  انجام دادن یا گفتن یا فکر کردن وقتی حقیقت خود را خفه می کنیم، ما  فقط ماندگار شود  مشکل. آن را جعل نکنید - حقیقت ساده است، سالم است و فقط در ابتدا سخت است.

bottom of page